ایا کارگران مشغول کارند؟

                                        کارگران مشغول کارند

 

        

فیلمی از مانی حقیقی و بر اساس طرحی از جناب کیارستمی .اولین بار دوستم بیژن به تماشای این فیلم در جشنواره رفت و این فیلم را برای من تعریف کرد و بدین نکته اشاره کرد که درک میکند فیلم باید حاوی مضامین خاصی باشد اما نمیدانست این مضامین چیست این موضوع گذشت تا همین چند وقت پیش اتفاقی دوباره من و بیژن من باب فیلم مذکور به بحث پرداختیم و همین کنجکاوی مرا برانگیخت که فیلم را تماشا کنم من هم تماشا کردم

فیلم جریان ساده و تک خطی دارد و کاملا مینیمال شده مسلما تاثیر کیا رستمی بر فیلمساز اشکار است. داستان فیلم از اینجا شروع میشود که چهار مرد مسن در بازگشت از اسکی در دامنه های البرز به تخته سنگی بر میخورند که بر لبه پرتگاهی راست ایستاده این موضوع باعث میشود که این افراد و تمامی افرادیکه بعدا وارد فیلم میشوند به نوعی درگیر این سنگ شوند و تلاش کنند که سنگ را به پایین پرتاب کنند اما در اخر از رمق افتاده و اسیب دیده مایوس میشوند و دانه دانه به راه خود بازمیگردند.

جریان فیلم خیلی ساده است مگه نه ؟ میتوان این فیلم را یک فیلم روانکانه در  مقابل  برخورد با یک مشکل ساخت و به روابط و واکنش های افراد مختلف چشم دوخت اما ایا این به نظر ابلهانه نمیرسد؟

به نظر نمی رسد جایزه بهترین فیلم نامه نویس اسیا را به خاطر چنین مضمون ساده ای به حقیقی داده باشند. یعنی کیا رستمی و مانی حقیقی اینقدر به جزم رسیده اند؟

پاسخ این پرسش منفی است کاملا منفی حال باید وجه دیگر قضییه را بررسی کنیم تا ببینیم چرا جواب منفی است .

فیلم یک فیلم کاملا سمبلیک و مملو از استعاره های زیبا  و ساده است شاید به خاطر همین سادگی فیلم اینقدر سخت فهم می باشد.

سنگ استعاره از ذات دنیا و زندگیست که افراد مذکور هم استعاره ای از انسانهایی هستند که می خواهند ذات زندگی را در یابند این کار در ابتدا ساده به نظر می رسد اما هرکدام بیشتر تلاش میکنند کمتر به نتیجه میرسند ( شخصیت اتیلا پسیانی ) که در انتها سرخورده به راه خویش بازمی گردند شخصیت های زن فیلم کا ملا با ذات زنانگی که خود را درگیر نمیکنند و تنها دنباله رو هستند کاملا تطابق دارد و چندگانگی شخصیت های مرد فیلم نیز از این استعاره سرچشمه گرفته اما در اینجا کارگردان نمیتواند کاملا برای همه شخصیت سازی کند و صرفا اکثر شخصیت ها تیپ هستند‌(رضا کیانیان ) .شاید در انتها این نتیجه حاصل شود که نمیتوان بعضی چیزها را تغییر داد و تلاش در این زمینه بیهوده است و بهتر است که فقط انها را همراهی کنیم و جلویشان نه ایستیم (مانند مفهوم خدا).

وقتی از این منظر فیلم را ببینیم میبینیم که کار کارگردان واقعا هنر مندانه است چرا که بدین سادگی مسائل بزرگ رو مورد موشکافی قرار میده فیلم اد و اطوار ندارد و کاملا مشخص است که از شعار پرهیز شده در مجموع فیلم یک فیلم موفق در حوزه سینمای معنا گراست و از این لحاظ به خوبی طنازی می کند چراکه بعد از اتمام فیلم تازه فیلم برای شما شروع می شود و شما را به مکاشفه در خود می طلبد . در اخر این را کاملا متوجه میشویم که معنای کارگران مشغول کار ند چیست.

در اینجا تنها به این دو نکته می رسیم که اولا چرا کارگردان در قبال چنین مفهومی به موضع گیری و نتیجه گیری در فیلم پرداخته و مسئله بعدی که مسئله ی اصلی است اینست که ایا سینما محل ضهور چنین دیگاهها و بیانات فلسفیست؟

پاسخ من خیر است من نمی گویم چنین اثاری نباید ساخته شود بلکه می گویم نام این اثار با تعریف سینما مطابقت ندارد .

می توان از این فیلم به عنوان یک اثر هنری نام برد اما هیچ گاه نمی توان نام انرا سینما نهاد.

نوشته شده توسط حامد

اخرین فیلم هایی که دیده ام

 سگ کشی بیضایی برای بار چندم

زودیاک دیوید فینچر

برای پست بعدی می خواهم از سگ کشی بیضایی بنویسم

حامد

بدرود

 

نظرات 1 + ارسال نظر
وحید سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:01 ب.ظ http://cinse7en.blogspot.com

استعاره و نماد ابزار هایی هستند برای هنر که در سینما هم می توانند مورد استفاده قرار بگیرند ولی باید دید چگونه و چه وقت ؟ آنوقت می شود گفت .
زودیاک را دیدی ،نظرت چیست ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد