شوخی با بزرگان

شوخی با بزرگان

یه مطلبی چند وقت قبل توی یکی از وبلاگایی که لینک دارم خوندم جالب بود و با اینکه با copy زدن مخالفم ولی برای اشاعه فرهنگ از هیچ کاری فروگذار نباید کرد.نقد سگ اندلسیم مینویسم فقط منتظرم یکی از دوستام فیلم نامشو بخونه بعد به من خبر بده بعدش من نقدو براتون میذارم تو وبلاگ .اخبار جشنواره فیلم کن رو هم ۲شنبه میذارم تو وبلاگ.

این مطلب رو از وبلاگ سکوت سنگین نقل میکنم .

 

 

اگر کارگردان‌های مختلف بخواهند در فیلم‌شان سکانس عبور از خیابان داشته باشند هرکدام چطور آن صحنه را پرداخت می‌کنند؟ (امیدوارم هنرمندان ایرانی مطرح شده در این مطلب اگر گذرشان به آن افتاد به دل نگیرند)

استیون اسپیلبرگ: پسر بچه مادرش را آن سوی خیابان می‌بیند و برایش دست تکان می‌دهد. مادرش لبخند بر لب دارد. پسر بچه وارد خیابان می‌شود تا به مادرش برسد. ناگهان دایناسوری به او حمله می‌کند ولی پسرک با دایناسور دوست می‌شود و با هم راه می‌افتند. ناگهان به یک موجود فضایی بی‌ریخت می‌رسند ولی با او هم دوست می‌شوند و گذرشان به یک کوسه می‌افتد که از اقیانوس بیرون افتاده. با او هم دوست می‌شوند و همگی به مادر پسرک می‌رسند. ناگهان پدرش هم از راه می‌رسد و مادر را بغل می‌کند. پسرک از خوشحالی جیغ می‌کشد و همگی زندگی خوب و خوشی را با هم آغاز می‌کنند.                               

ابراهیم حاتمی‌کیا:‌ به تعداد جناح‌های سیاسی ایران، مردهایی را می‌بینیم که می‌خواهند از خیابان رد شوند. همگی چند سال قبل جبهه بوده‌اند. یکی‌شان می‌لنگد. از جیب بغل همه‌شان گوشه یک پلاک فلزی بیرون افتاده است. اسم‌هایشان بر وزن «فاعل» است و اسم همسرانشان یکی در میان فاطمه و زهرا است. هرکدام به نفع یک جناح سیاسی حرف می‌زند و دوربین از آنی که به نفع جناح سیاسی موردعلاقه حاتمی‌کیا حرف می‌زند یواشکی کلوزآپ می‌گیرد. وقتی فیلم به وزارت ارشاد می‌رود جناح سیاسی حاکم حرف‌های شخصیت‌هایی را که به ضررش حرف زده بودند را سانسور می‌کند و فیلم پاره‌پوره اکران می‌شود.

دیوید لینچ:‌ مرد می‌خواهد به آن‌ور خیابان برود. کوتوله مرموزی به سمت او می‌آید و می‌گوید تو الان آنسوی خیابان هستی ولی مرد باور نمی‌کند. جلوتر می‌رود ولی می‌بیند پیرزنی عقب‌عقب راه می‌رود و با خود زمزمه می‌کند «کاتونامبالایوتیسیو». این کلمه مرد را یاد چیزی می‌اندازد ولی نمی‌داند چیست وقتی به آن سوی خیابان می‌رسد ناگهان متوجه می‌شود که همچنان سر جای اول است. آن طرف خیابان را نگاه می‌کند ولی در کمال تعجب خودش را می‌بیند که آنجا ایستاده است. منتقدان شگفت‌زده واکنش نشان می‌دهند که «حتما فیلم خوبی بوده». نویسنده این وبلاگ این صحنه رو روزی ده بار نگاه می‌کند و دهان دوستانش را با آن صاف می‌کند بخاطر پوزخند بعضی‌هایشان رابطه‌اش را با آنها قطع می‌کند.                            

عباس کیارستمی:‌ یک کنده باریک درخت در این سوی خیابان افتاده است. فیلمنامه اینگونه است که قرار است باد بیاید و با وزش باد به تدریج کنده به آن سوی خیابان برسد. ولی آن روز هوا ساکن است. ناگهان به کیارستمی زنگ می‌زنند که ژولیت بینوش رسیده است فرودگاه و باید برود. دوربین را روشن می‌گذارد و می‌رود. وقتی برمی‌گردد کنده دو سانتیمتر تکان خورده. کیارستمی طبعا فیلم را تدوین نمی‌کند چون از رئالیسم آن کاسته می‌شود. فیلم بدون دیده شدن به جشنواره کن می‌رود. منتقدان نعره و فغان می‌کشند و موی خود را می‌کنند، جاناتان رزنبام می‌نویسد «ناله‌های عاشقانه طبیعت برای گذار از بحران مدرنیته در پس‌زمینه‌ای نئورئالیسم». ژان لوک گدار می‌گوید «سینما دیگر به آخرش رسید برویم بمیریم» برادران لومیر از آن دنیا فریاد می‌زنند «این همون سینمایی بود که ما اختراع کرده بودیم؟» ولی کسی صدای مرده‌ها را نمی‌شنود.

لارس فون‌تریر: زن می‌خواهد آن سوی خیابان برود تا به پسرش یا پدرش یا شوهرش یا یک مرد زندگی‌اش خدمت کند. ولی ماشین به او می‌زند و به زمین می‌افتد. عینکش زیر چرخ ماشین خرد می‌شود و جایی را نمی‌تواند ببیند. مردی که از خیابان رد می‌شده او را می‌بیند و می‌پرد و به او تجاوز می‌کند. ناگهان مرد دیگری از راه می‌رسد و آن مرد را با لگد کنار می‌زند. زن می‌خواهد تشکر کند ولی آن مرد هم کمربندش را شل می‌کند و همان کار را می‌کند. زن هرطور که هست از جایش بلند می‌شود ولی پلیس از راه می‌رسد او را به جرم بهم زدن نظم عمومی دستگیر می‌کند. زن شروع به آواز خواندن می‌کند ولی پلیس او را کشان کشان می‌برد. زن موقع اعدام آوازی را زمزمه می‌کند.

کاترین بریا:‌ زن و مرد کنار هم ایستاده‌اند. هر دو برهنه‌اند. مرد به زن می‌گوید «می‌دانی به چربی دور واژن چه می‌گویند؟» زن می‌گوید «نمی‌دانم» مرد جواب می‌دهد «زن!». زن عصبانی می‌شود و می‌گوید «تو یک حیوان حشری هستی» و به آن سمت خیابان می‌رود. وقتی آن سمت می‌رسد احساس می‌کند یکی دارد به کمرش می‌زند. عصبانی می‌شود و برمی‌گردد ولی با تعجب می‌بیند مرد سمت دیگر خیابان ایستاده است ولی یکی از اعضایش کش آمده. زن فریاد می‌زند «تو یک حیوان حشری هستی». مرد از آن سمت می‌گوید «و تو هم یک فمینیست».

الخاندرو گونثالث ایناریتو: مرد در وسط خیابان است. به زنی می‌رسد. دوربین مرد را رها می‌کند و زن را پی می‌گیرد. ناگهان تصویر کات می‌خورد و مرد را اول خیابان نشان می‌دهد. ناگهان یک تصادف رخ می‌دهد و می‌بینیم که زن بر زمین افتاده. تصویر دوباره کات می‌خورد و مرد را می‌بینیم که دارد به راننده از دور نگاه می‌کند، هنوز تصادف رخ نداده. در آخر فیلم همراه با موسیقی آرامی همه شخصیت‌های فیلم را یکی‌یکی می‌بینیم که می‌توانند به آن سمت خیابان برسند.

پدرو آلمودوار:‌ مغازه‌های کنار خیابان به رنگ‌های نارنجی و قرمز و بنفش هستند. مردی که شبیه زنهاست و زنی که شبیه مردهاست دست در دست هم دارند از خیابان رد می‌شوند و حرف می‌زنند. از احساسات‌شان نسبت به یکدیگر می‌گویند. مطمئن نیستیم که جنسیت هرکدام چیست. به آن سمت خیابان که می‌رسند پنه‌لوپه کروز را می‌بینیم. دوربین بالا می‌رود و وقتی مطمئن می‌شود نمای خوبی از شکاف سینه پنه‌لوپه کروز گرفته است تصویر کات می‌شود. بعد اکران فیلم جامعه نسوان از آلمودوار بخاطر نگاه عمیقش به مسایل زنانه تشکر می‌کنند ولی آلمودوار در اصل می‌خواسته احساسات یک مرد همجنس‌باز را به تصویر بکشد ولی وقتی می‌بیند که اوضاع اینگونه است به روی خودش نمی‌آورد و در مصاحبه‌ها فقط از سینه‌های پنه‌لوپه کروز تعریف می‌کند.

محسن مخملباف:‌ از وامی که از یونیسف برای کمک به سینمای مردمی افغانستان دریافت کرده به چند نفر پول می‌دهد که برای تحقیق به دفتر جشنواره‌های اروپایی بروند و بیوگرافی داورهای جشنواره‌های آن سال را دربیاورند. از آنها می‌خواهد ببینند داورها در دوران کودکی با چه اسباب‌بازی‌هایی بازی می‌کردند و در دوره دانشگاه چه کتاب‌هایی می‌خواندند. بر اساس این اطلاعات ملیت بازیگرانش و لوکیشن خیابانی که قرار است از آن رد شوند را انتخاب می‌کند. فیلمش در جشنواره‌ها جایزه می‌گیرد و با پول جایزه‌اش برای نوه سه ساله‌اش دوربین فیلمبرداری می‌خرد و به او قول می‌دهد تا سه سال دیگر از پله‌های جشنواره کن بالا خواهد رفت.

مارتین اسکورسیزی: رابرت دونیرو نقش گانگستری را بازی می‌کند که از جنایت‌هایش پشیمان است و می‌خواهد به کلیسای آن‌ور خیابان برود و توبه کند. چهل سال پیش در دوران کودکی هم از این خیابان رد شده بود و وسط خیابان با یک پسر سیسیلی مهاجر درگیر شده بود. ناگهان یک لیموزین جلویش نگه می‌دارد و سه نفر از آن پیاده می‌شوند و با باتوم به جانش می‌افتند. مرد کوتاه‌قدی داخل لیموزین با آرامش نظاره‌گر است. او همان جوان سیسیلی است. فیلم سروصدا می‌کند و دو سه نفر بخاطر خشونت افراطی‌اش از حال می‌روند. کلینت ایستوود از مراسم اسکار آن سال با دست پر خارج می‌شود.

مسعود کیمیایی: مرد سیبیل کلفت بامرامی این سمت خیابان ایستاده است ناگهان صدای موزیک دسپرادو می‌آید در کمال تعجب می‌فهمیم صدای زنگ موبایل اوست. گوشی را برمی‌دارد و می‌گوید «فرمایش؟ ننه تویی؟ چی شده ننه؟‌ به ابوالفضل از مادر زاده نشده کسی که رو آبجی ما دست بلند کنه». وقتی قطع می‌کند فریاد می‌زند. آب دهانش از لب بالایی به مدت هشت ثانیه آویزان می‌شود. به رفیقش زنگ می‌زند و می‌گوید نمی‌تواند به قرار تماشای خروس جنگی بیاید وقتی دوستش می‌گوید «مگه تو معرفت نداری» جواب می‌دهد که شوهر خواهرش روی ناموس‌اش دست بلند کرده. رفیقش نعره می‌کشد و می‌گوید لوطی داشتیم؟‌ یه تیلیف می‌زدی ترتیب طرف رو می‌دادیم». گوشی را در جیبش می‌گذارد. آیپادش را خاموش می‌کند و از خیابان رد می‌شود. وقتی آن سمت خیابان می‌رسد کلا یادش می‌رود قرار بوده کجا برود. یکی از دوستانش را می‌بیند و جهت داستان برای ده دقیقه کاملا عوض می‌شود. (معمولا فیلمهای کیمیایی حداقل یک مونولوگ خوب و حداکثر همان یک مونولوگ خوب را دارد که متاسفانه در این سکانس رخ نداد).

کوئنتین تارانتینو:‌ اوما تورمن در حالی که شلوارش شبیه زن کاراته‌باز یک فیلم هنگ‌کنگی سال ۱۹۷۶ و مدل موهایش یادآور زن بدجنس یکی از فیلمهای بروس لی است می‌خواهد برود آن سمت خیابان. تا وقتی که به نیمه خیابان می‌رسد دوربین ۸۷ تا کات می‌خورد. ناگهان ۶۴ تا ماشین مثل هم از راه می‌رسند و ۵۰۰ تا جنگجوی شمشیر به‌دست از آنها خارج می‌شوند. از دیدن رییس آنها تعجب می‌کنیم چون در صحنه قبل کشته شده بود. همه این ۵۰۰ نفر در فیلمهای ژاپنی و تایوانی نقش سیاهی‌لشکر را داشته‌اند. موزیک متن فیلم شروع به نواختن می‌کند. تارانتینو این قطعه را از صفحه‌های گرامافون مادربزرگش پیدا کرده و صاحب آن و ورثه‌اش همه مرده‌اند و تارانتینو ناچار شده حق و حقوق آن را از نوه صاحب اثر بخرد (که البته آن نوه از وجود این قطعه اصلا خبر نداشته). طبعا اوما تورمن همه را می‌کشد و هرکدام از فیگورهایش اشاره‌ای به یکی از فیلمهای شرقی است. امیر قادری در ایٰران برای فیلم غش و ضعف می‌رود و برایش در فیلم و فیلم‌نگار و دنیای تصویر و شرق و همشهری و هفت ۲۴۳۴۸ کلمه نقد می‌نویسد و چون باز هم مطلب داشته به دفتر کیهان می‌رود و از حسین شریعتمداری تقاضای یک صفحه سینمایی می‌کند. از این ۲۴۳۴۸ کلمه ۸۰۶ تایش «استاد» و ۴۵۲ تایش «معرکه» است.                              
 
 
 

سالوادوره دالی وسگ اندلسی

 

دالی رو میشناسین یا نه البته چیزی که میخوام بگم خیلی به دالی ربط نداره ولی بی ربطم نیست .

من خودم بطور حرفه ای نقاشی رو مخصوصا تیوریک دنبال میکنم و قدرت زیادی تو نقد تصویر دارم اصولا رابطم با هنر بد نیست حالا فکر میکنین برای چی دارم این حرفا رو میزنم برای اینکه تو شماره بعد می خوام یه نقدی براتون از معروفترین فیلم کوتاه تاریخ سینما یعنی  سگ اندلسی ا رایه بدم که بدون شک هیچ کجا نمیتونین چنین نقدی بخونین .

اثر جاودانه بونویل و دالی سگ اندلسی که بدون شک ساختار شکن ترین فیلم تاریخ سینما بوده.

مطمین باشین اگه بخواین اول فیلمو ببینین بعد نقدو بخونین هیچی حالیتون نمیشه اینم در صورتیه که اگه فیلمشو گیر بیارین .

من برای شماره بعد خود فیلم نامه و نقد نا متعارفش رو میذارم تو وبلاگ تا نگاهتون رو به نوعی از هنر که فهمیدنش واقعا سخته جلب کنم مثل فیلم های دیوید لینچ .

 

                                 

منتظر باشین چون بعدش میخوام تمامیه گره های مالهالند درایو رو هم باز کنم.

کنسرت گروه گات در ایران

   کنسرت گات  ا

خب بالاخره بچه های ما دست بکار شدن و ۴ خرداد دارن کنسرت راکشون رو توی سالن ۱۲۰۰ نفری رازی  دانشگاه علوم میذارن .

کنسرت جالبیه اولا راکه ثانیا هم اهنگای سنگین کاور می کنن هم خودشون ۵ تا اهنگ ساختن که مطلب جالب اینه برای اولین باره تو ایران گروهی تو اجراش اهنگای راکو انگیلیسی اجرا میکنه البته قبلا ۱۲۷ و چند تا گروه دیگه از این کارا کردن ولی اجراشون به این قدرت نبوده که ۲ ساعت بخوان چنین برنامه ای اجرا کنن.

من با بچه های گروهشونم رفیقم تو جریان کاراشونم بودم اگه از من میشنوید این فرصت واقعا طلایی رو از دست ندین

اینجا هم گروهشون رو معرفی میکنم هم نحوه تهیه بلیط هم لینکشون رو

 

                 

 

کنسرت گروه روز 4 خرداد ماه در یک سانس با اجرای قطعات اورژینال خود گروه به همراه قطعات بازنوازی از گروههایی چون Queen و Dire straite و Camel  .. در سالن 1200 نفره رازی در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار می شود برای تهیه بلیط به مراکز تعیین شده و یا با شماره تلفن۰۹۱۲۷۲۳۸۶۹۹ تماس حاصل نمایید.

·    الکتریک گیتار                   نوید راستی

·    باس گیتار                       محمدرجبی

·    کیبورد                           فرساد بیگلری

·پیانو                                نسترن درود                                                                                                                                                             

·    ووکال                            فربد حسینی

·    الکتروگیتار                      آرین متین

·    درامر                            واهه کریمیان

 

 تحویل بلیط در محل

    اینم لینک گروه                                                     http://www.gathmusic.blogfa.com/

                                         

بهترین های تاریخ سینما

 

این سری براتون یه رده بندی جالب دارم : بهترین فیلم ها و کارگردانان تاریخ سینما از نگاه انجمن منتقدین نیو یورک

بهترین فیلم

Film still.9. 8 1/2 (Fellini)

 بهترین کارگردان ها از نگاه منتقدین

 

  • 1. Orson Welles
  • 2. Alfred Hitchcock
  • 3. Jean-Luc Godard
  • 4. Jean Renoir
  • 5. Stanley Kubrick
  • 6. Akira Kurosawa
  • 7. Federico Fellini
  • 8. John Ford
  • 9. Sergei Eisenstein
  • 10. Francis Ford Coppola
  • 10. Yasujiro Ozu
  •  اینم فهرست منتقیدینی که توی این رای گیری شرکت کردند

     

    http://www.bfi.org.uk/sightandsound/topten/poll/list.php?list=voters&votertype=critic چون

    خیلی تعدادشون زیاد بود ترجیح دادم لینکشو بدم برین نگاه کنین

    نامجو و موزیکش

    محسن نامجو                                              

    من کاراشو نشنیدم ولی در مورد کاراش تحقیق کردم وقتی مصاحبشو تو دانشگاه شریف خوندم هم به حال این دانشگاه هم دانشجو هاش هم محسن بیچاره دلم سوخت محسن جان  این مملکت ارزشی ندارد تا بخوای براشون توضیح بدی من کارتو ستایش میکنم  و از صحبتهات می فهمم بعد از سال ها با یه موزیسین طرفیم مسلما کاراشو گوش بدم نقدشو تو وبلاگ می ذارم.

    به همین بهانه از محسن براتون می گم که رگه هایی از موسیقی رو تو حرفاش و شخصیتش حس کردم.

    مشخصهٔ آثار نامجو «تلفیق» است: تلفیق سبک‌های مختلف موسیقی ایرانی و خارجی و تلفیق اشعار کلاسیک با شعرهایی که خود می‌سراید. در موسیقی‌های او گوشه‌هایی از سبک‌های راک، سنتی، بلوز، جاز و محلی به گوش می‌رسد. از شعرهای مولوی و جامی گرفته تا شاملو و براهنی در آثار او به گوش می‌رسد که گاهی عباراتی کوچه‌بازاری در میان ابیات آنها اضافه شده. او در این باره می‌گوید: «تلفیق از نظر من اپیدمی زمانه‌است. تلفیق موسیقیایی دو شکل دارد، یکی تلفیق ابزار است، مثلا قرار دادن گیتار در برابر سه تار که چیز جدیدی نیست؛ و دیگری تلفیق گام که تا به حال کمتر در موسیقی ایران به آن پرداخته شده، مثلا کافیست که دو نت از دستگاه شور حذف شود تا به گام بلوز برسیم.»             

    نامجو در خوانندگی از صداهای نامتعارف نیز استفاده می‌کند. به گفتهٔ خودش این مسأله حاصل این است که به حنجره به عنوان یک ابزار صوتی نگاه می‌کند، و در نتیجه بی آن که در بند سبک‌های خوانندگی باشد، هر صدایی از خود درمی‌آورد.

    یکی از دلایلی که به گفته خود نامجو باعث خلاقیت بیشتر او در زمینه موسیقی تلفیقی شده‌است ساز زدن با گروه‌های موسیقی زیر زمینی در مشهد و سپس تهران می‌باشد. از جمله می‌توان به گروه‌های ماد (عبدی بهروانفر- نوید اربابیان-علی باغ فر)و گروه پرساووس (مازیار محمدی-محمد قاسمی-شهرام لشگری) اشاره نمود

    نامجو پنج آلبوم آماده انتشار دارد که با اخذ مجوز منتشر خواهد شد

    یکی از آهنگ‌های او با نام بگو بگو در جشنوارهٔ موسیقی وب‌گاه تهران اونیو در سال ۲۰۰۴ دوم شد.

     

    alice in chaine

                  امروز نوبت موسیقیه

    برای    ا مروز می خوام به یه گروه قوی که خیلی بهش توجه نشده ولی کاراش از خیلی از گروه های ضایعی مثل متالیکا و .... مغزدار تر و قوی تره.

    ALICE IN CHAIN  

    Alice in Chains

     

    گروه کار خودش رو از ۱۹۸۷ شروع کرد .این گروه به همراه چند گروه خفن دیگه جزو افریننده های سبک grunge بودند.

    حالا خود grunge چیه ؟ این سبک   متشکل   از         alternative rockوhardcore punk

    وindie rock می باشد . که این سبک حتی به سبک seattle هم معروف وزادگاهشم washangton می باشد.

    گروههایی که از تکامل بخشنده این موسیقی بودند nirvana,pearl jam,ten,همینalice in chain بودند.این گروه از این قالب برای بیان مفاهیم عمیق تو اشعارش استفاده می کرد.

    اگر توی عمق اشعارشون بری می بینی با یک گروه متفکر که رگه های قدرتمندی از موسیقی رو دارند طرفید .

     گیاریست و خواننده   گروه jerry cantrell              که دارای  سبک کاملا خاصی برای نوازندگیش که نشات گرفته از     jimy hendrix   میباشد که او ن رو یکی از بزرگترین موزیسینهای این سبک میکنه   .                                                                       .

    اما خواننده اصلی و یکی از اعضای تشکیل دهنده گروه layne staley بود که بدون تردید تا انتهای تاریخ هیچ کس نمیتونه جای اون رو بگیره که متاسفانه در سال ۲۰۰۲ بر اثر تصادف فوت کرد و تنها از خودش شاهکارهایی رو مثل اجرای unplugged برای موسیقی دوستان به جای گذاشت.

    Layne Staley from his MTV Unplugged performance.اکثر اعضای این گروه مثل دیگر گروه های سیاتلی اعتیاد شدیدی به هرویین داشتند که اعتیاد layne از همه اعضا بیشتر بود که تاثیر این اعتیاد رو می تونیم توی اشعار layne ,contrell مشاهده کنیم .

    اشعارAngry Chair", "God Smack", and "Junkhead",از layne وthem bones , ازcantrell کاملا نشانگر افکار گروه و حالت یاس انها می باشد.

    گروه امسال بعد از مدتی انفعال می خواهد توری را با خواننده جدید william duvall برگزار کنه.

    جالب اینم بدونین که با گروه قدرتمندtool برای ساختن اهنگopiate همکاری داشته.این گروه بعد از مرگ sately از هم جدا میشند تا سال ۲۰۰۴ که اولین اجرای دوبارشون رو برای قربانیان تسونامی برگزار می کنند .که تو این کنسرت یکی از صمیمی ترین دوستان sately یعنیmaynard james keenan خواننده بزرگ گروه tool اونها رو همراهی می کنه.

    اینم اطلاعات اضافی در مورد گروه                            

    سبک   Grunge metal

    اعضای تشکیل دهنده

    1987- Jerry Cantrell - guitar, vocals  
    1987- Sean Kinney - drums  
    1993- Mike Inez - bass  
    Former members:
    1987-1993 Mike Starr - bass  
    1987-2002 Layne Staley - vocals, guitar  
    Tour musicians:
    2006- William DuVall - vocals  
    2006- Duff McKagan - guitar  

    البومها

    1990 Facelift  
    1992 Dirt  
    1994 Jar Of Flies [EP]  
    1995 Sap [EP]  
    1995 Alice In Chains  
    1996 Unplugged [Live]  
    2000 Live [Live]

                                                                                  

     

    برای فردا اخبار هنری دارم

    بهترینهای سینمای مدرن

    قرار بود لیست بهترین کارگردانهای مدرن رو بزارم اینم لیست

    1.David Lynch 

    اگه اهل سینما باشین محال این اقا رو نشناسین ۱ بار نخل طلای کن رو هم برده به خاطر WILD IN HAERT البته به نظر من کاراش سینما نیست بیشتر VIDEO ART کار میکنه یه کم دقت کنین میبینین حرفم درسته 

    2. Martin Scorsese

    کاراش نیازی به معرفی نداره ایشون خود سینما هستند

    3. Joel and Ethan Coen

    من قبول ندارم این داداش های مشنگ سوم باشند .ولی از کاراشون خوشم میاد

    4. Steven Soderbergh

    5. Terrence Malick

    6. Abbas Kiarostami

    به باور من ایشون ایرانی نیستن چون چنین مخی تو سینمای ایران بعیده و مطلب جالب اینه یکی از تنها کارگردانانیه که هنوز تو امریکا فیلم نساخته ولی اعتبارش از خیلی از این فیلم سازها بیشتره .

    نابغه سینمای نو دنیا از فیلم سازان تازه کار دعوت میشه تمام کاراشو بخورند.

    7. Errol Morris

    8. Hayao Miyazaki

    9. David Cronenberg

    10. Terence Davies

    11. Lukas Moodysson

    12. Lynne Ramsay

    13. Bela Tarr

    14. Wong Kar-wai

    بد نیست بدونین این اقا امسال ۲ تا فیلم تو جشنواره کن داره

    15. Pedro Almodovar

    16. Todd Haynes

    17. Quentin Tarantino

    18. Tsai Ming-Liang

    19. Aki Kaurismaki

    20. Michael Winterbottom

    21. Paul Thomas Anderson

    22. Michael Haneke

    23. Walter Salles

    24. Alexander Payne

    25. Spike Jonze

    26. Aleksandr Sokurov

    27. Ang Lee

    28. Michael Moore

    29. Wes Anderson

    30. Takeshi Kitano

    31.Richard Linklater

    ۱۰۰در ۱۰۰ فیلم اخرش رو ببینید .وارد کردن تجربه نقاشی و تصویر سازی تو هنر هفتم اسم فیلمشم یک اسکنر تاریخ نگر 

     

    32. Gaspar Noé

    33. Pavel Pawlikowski

    34. David O Russell

    35. Larry and Andy Wachowski

    36. Samira Makhmalbaf

    اگه شما فهمیدین چرا گاردین سمیرا را تو این لیست اورده به منم بگین

    37. Lars von Trier

    38. Takashi Miike

    39. David Fincher

    40. Gus Van Sant

    ---------------------------------------------------------------------

    اگه اطلاعات بیشتری راجع به هر کدوم خواستین COMMENT بدید.

    ولی واقعا جالب  توی این لیست جای خیلی از بزرگان خالیه مثلا:امیر کاستاریکا.کریستوفر نولان. هال هارتلی .دارن ارنووسکی وگیلرمو دلتورو .ایناریتوو.......

     

       <v:imagedata o:href="http://image.guardian.co.uk/sys-images/Film/Pix/pictures/2003/11/11/lyncha344p.jpg" src="file:///C:DOCUME~1CoulonLOCALS~1Tempmsohtml1

    فیلم جدید تارانتینو

     

    خب قرار بود از تارانتینو وفیلم جدیدش بگم:

    اسم فیلم grind house که به معنی سینماهایی تو امریکا که از بس فیلماش بکش بکش داره زیر ۱۸ ساله ها اجازه ندارن فیلمها رو ببینند.

    این فیلم ۲ تا قسمت که قسمت اولش رو تارانتینو ساخته و اسمشم death proof که توش کرت راسل نقش یه قاتل رو داره که به جای چاقو و تفنگ دختر ها رو با ماشینش می کشه.

    قسمت دوم رو هم رابرت رودریگویز ساخته که اسمش planet terror وداستان یه سیارست که مرض زامبی بازی توش شیوع یافته و همش خون ریزیه بازیگرشم رز مک گوان میباشند.

    حالا جدا از این حرفا رابطه ی این ۲ تا کارگردان با هم جالبه به قول معروف خیلی به هم حال می دن مثلا تارانتینو حاضر شد یه نقش در pit توی desperado بازی کنه از انورم وقتی رابرت رودریگویرز داشت sin city رو می ساخت از تارانتینو دعوت کرد به عنوان کارگردان ناظر تو فیلم حضور داشته باشه .جفتشونم عاشق خونریزین .ولی واقعا می شه از تارانتینو به عنوان یکی از موج نوگرایان سینمای post modern نام برد .یادم باشه یک بارم کاملا دل و روده سینمای postmodern رو هم براتون بیرون بریزم تا با این سبک هم بیشتر اشنا بشین.

    راستی اگه hostel رو دیده باشین بد نیست بدونین تهیه کنندش همین جناب تارابتینو هستند که امسال hostel 2 رو هم تهیه کرده که تو نوبت اکران قرار داره.

    بد نیست اینم بدونین که ژانر grindhouse فستیوال های مخصوص به خودش رو داره و هر سال هزار تا عاشق و سینه چاکش می رن فقط خون و خونریزی ببینند.

    دفعه اینده می خوام ۳۸ کارگردان postmodern برتر تاریخ سینما رو براتون نام ببرم و تحلیل کنم  فقط اینو بدونین کیا رستمی ششمه سمیرا مخملباف سیو هشتم.۱۰۰البته اخبار موسیقی هم که جای خودش رو داره.

    اینم یه کم اطلاعات در مورد عمو تارانتینو

    کارگردان

    Shorts and TV:

    Feature films:

    نویسنده

    بازیگر

    اینم یه لینک ردیف   حال کنین          http://www.dnik.ch/blogcat.php?id=5