کن ۲۰۰۷

اینم اخبارات کن ۲۰۰۷

 

 



مهم‌ترین رخداد سینمایی سال، بعد از مراسم اسکار و بی‌شک معتبرترین فستیوال سینمایی دنیا، امسال شصتمین سال برگزاری‌اش را پشت سر خواهد گذاشت.
جشنواره کن با تمام انتقاداتی که در این سال‌ها به آن وارد بوده، هنوز بزرگترین میعاد‌گاه سینمای هنری دنیاست.
رویکرد مدیران کن مبنی بر حضور ستاره‌های هالیوودی و فیلم‌های آمریکایی، برای برخی دوستداران قدیمی کن خوشایند نبوده ولی گردانندگان این فستیوال بارها اعلام کرده‌اند که لحاظ جذابیت برایشان اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد.
ژیل ژاکوب و همراهانش سال‌هاست در برزخ هنر و تجارت می‌کوشند تا فستیوال کن هم اعتبار هنری که مثلاً در دهه شصت میلادی داشت حفظ کند و هم این‌که برای علاقه‌مندان عام‌تر سینما نیز با حضور ستاره‌های محبوب آمریکایی خالی از جذابیت نباشد.در کن امسال در کنار ستاره‌های هالیوودی، از تعدادی از فیلمسازان برجسته نیز به عنوان مهمان دعوت به‌عمل آمده است.
کن در شصتمین دوره‌اش با گردآوردن برندگان نخل طلا در سال‌های گذشته، نمایش آثار برگزیده حضور اسکورسیزی به عنوان مهمان ویژه و چند برنامه جنبی دیگر، می‌خواهد به اعتبار هنری‌اش تأکید کند.
جشنواره‌ای که امسال ریاست هیأت داوران بخش مسابقه‌اش را استفن فریزر کارگردان انگلیسی بر عهده دارد.
طبق معمول بخش مسابقه مهمترین قسمت جشنواره کن است .هنوز اسامی فیلم‌های حاضر در کن به طور رسمی اعلام نشده ولی بر اساس اخبار منتشر شده به نظر می‌رسد که امسال فیلم‌های کارگردانانی چون کاپولا،مور،ون‌سنت،امیر کوشتوریستا،سودربرگ و... در شصتمین دوره کن به نمایش درآید.
بازگشت کاپولا
فرانسیس فورد کاپولا کارگردان برجسته سینما و خالق آثار به یاد ماندنی چون «پدر خوانده‌ها» و «اینک آخرالزمان»، از حاضران احتمالی کن امسال است. «جوانی بدون جوانی»‌ عنوان فیلم تازه فورد کاپولاست که در حال طی کردن آخرین مراحل فنی است.
فورد کاپولا در اواخر دهه هفتاد، با فیلم «و اینک آخر‌الزمان» نخل طلای کن را از آن خود کرد. او گرچه سال‌هاست از دوره درخشان کاری‌اش فاصله گرفته، اما همچنان هر فیلمی از خالق «پدر خوانده‌»، کنجکاوی زیادی برای علاقه‌مندان سینما ایجاد می‌کند.
بازگشت کاپولا اگر البته اتفاق بیفتد، می‌تواند یکی از فرازهای مهم کن امسال را رقم بزند.
پیرمردهای برادران کوئن
برادران کوئن با فیلم‌های خارق عادت و متفاوت خود همیشه مورد توجه مدیران کن بوده‌اند. آنها امسال با فیلم «مردهای پیر بدون کشور» به کن خواهند آمد. جوئل واتیان کوئن قبلاً نشان داده‌اند که تبحر خاصی در آنچه منتقدان بازیگوشی‌های فرعی خوانده‌اند، دارند و به همین خاطر اگر فیلم‌هایشان خیلی مورد توجه تماشاگر آمریکایی قرار نگیرد، در عوض فستیوالی چون کن از آن استقبال به‌عمل خواهد آورد. فیلم تازه کوئن‌ها که نام عجیبی هم دارد، از جنجال‌برانگیز‌ترین آثار کن شصتم است.
فینچر و ماجرای یک قاتل زنجیره‌ای
دیوید فینچر کارگردان شاخص سینمای آمریکا، دیگر فیلمسازی است که پس از سال‌ها به کن خواهد آمد. فینچر «زودیاک» را کارگردانی کرده که اثری تریلر است. می‌گویند فیلم تازه فینچر که پس از چند سال غیبت توسط او ساخته شده، فیلم عجیب و غریبی از کار درآمده است. «زودیاک» درباره یک قاتل زنجیره‌ای است که در دهه هفتاد، سانفرانسیسکو را با جنایت‌هایش به وحشت انداخت.
فینچر که قبلاً با ساخت فیلمی چون «هفت»، استادی خود را در ساخت تریلرهای پرتعلیق، جذاب و در عین حال عمیق و چندلایه به اثبات رسانده است جنایت‌های زودیاک را خوب به خاطر دارد.سال‌هایی که او کودک بود، این قاتل زنجیره‌ای با جنایت‌هایش حسابی به شهرت رسیده و ترس و وحشت را در جان مردم انداخته بود.
در حالی که خیلی‌ها منتظر یک «هفت» دیگر از فینچر هستند، عوامل سازنده فیلم اعتقاد دارند که «زودیاک» شباهتی به کارهای قبلی فینچر ندارد و احتمالاً همه را غافلگیر خواهد کرد.می‌گویند فینچر در «زودیاک» سبک بصری کاملاً متفاوتی را به‌کار گرفته است.
وسواس‌های این کارگردان در طول ساخت فیلم و شایعاتی مبنی بر گرفتن بیش از۷۰ برداشت در برخی پلان‌ها، توقعات را از «زودیاک» بالا برده است.
● مایکل مور و جنجال‌های سیاسی
مایکل مور فیلمساز جنجالی سینمای آمریکا که یک بار برای مستند جنجال‌برانگیزش برنده نخل طلا شده، از دیگر گزینه‌های حضور در کن امسال است. مور که معمولاً در هر فیلم‌اش جنجال تازه‌ای را برپا می‌کند، احتمالاً با فیلم تازه‌اش که «سیکو» نام دارد در این فستیوال حاضر خواهد شد.
حضور مور که به خاطر فیلم‌ها و اظهاراتش علیه دولت بوش شهرتی جهانی یافته است، بار دیگر بار سیاسی کن را افزایش خواهد داد.
شاید به همین خاطر است که پیش‌بینی شده «سیکو» یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌های امسال کن باشد.
پارانوید ون سنت
گاس ون‌سنت فیلمساز آمریکایی، امسال احتمالاً با «پارک پارانوید» در بخش مسابقه کن حاضر خواهد شد. ون سنت فیلمساز متعلق به جریان مستقل سینمای آمریکا، در سال ۲۰۰۳ با «فیل» نخل طلا را به خانه برده و از فیلمسازان مورد علاقه مدیران کن به‌شمار می‌آید.
گفته می‌شود «پارک پارانوید» فیلمی کاملاً ساختارشکن و متفاوت از کار درآمده و در صورت حضور در کن شانس بالایی برای موفقیت خواهد داشت.
● ستاره باران سودربرگ
استیون سودربرگ که بیست سال پیش توسط مدیران کن کشف شد، موفق شد جایزه نخل طلا را به خاطر فیلم «جنسیت، دروغ و نوارهای ویدئو» از آن خود کند. در سال‌های اخیر مبدل به یکی از پرکارترین کارگردانان هالیوود شده است.
سودربرگ سوئدی امسال با فیلم «سیزده یار اوشن» به کن خواهد آمد که سه‌گانه این سینماگر را تکمیل خواهد کرد. «یازده مرد اوشن» و «دوازده مرد اوشن» با حضور ستاره‌های هالیوودی جزو آثار محبوب و پرفروش این سال‌ها بوده و سودربرگ قصد دارد با فیلم تازه‌اش این روند را ادامه دهد؛ به‌خصوص این‌که در فیلم تازه آل‌پاچینو هم به جمع یاران اوشن اضافه شده است.
«سیزده یار اوشن» برای اولین بار در کن به نمایش درخواهد آمد و نمایش فیلم به احتمال قوی با حضور بازیگران سرشناس‌اش چون برادپیت، مت دیمون، جورج کلونی، جولیا رابرتز، کاترین زتا جونز و آل پاچینو همراه خواهد شد.
مدیران کن در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که علاقه خاصی به حضور ستاره‌های هالیوودی در این فستیوال دارند و امسال هم حساب خاصی روی فیلم سودربرگ و ستاره‌هایش باز کرده‌اند.
● اولین فیلم انگلیسی زبان کاروای
وونگ کاروای کارگردان هنگ کنگی امسال با My Blueberry nigh به کن می‌آید. این فیلم انگلیسی زبان کاروای است که با حضور بازیگرانی چون جودلا و نورا جونز ساخته شده است.
کاروای که «در حال و هوای عشق»‌اش تحسین کنندگان بسیار داشت، از فیلمسازان مورد توجه فرانسوی‌هاست. او سال گذشته ریاست هیأت داوران بخش مسابقه را برعهده داشت؛ نکته‌ای که اهمیت بالای این فیلمساز هنگ‌کنگی را برای مسئولان کن نشان می‌دهد.
کاروای از فیلمسازانی است که معمولاً بدون فیلمنامه و صرفاً بر اساس یک خط داستانی فیلم می‌سازد و به همین خاطر کلیت آثارش بر بداهه‌پردازی‌های خلاقانه استوار است.
نکته جالب توجه درباره My Blueberry nigh فیلمبرداری داریوش خنجی، فیلمبردار برجسته ایرانی است. گفته می‌شود فیلم کاروای در مراسم افتتاحیه به نمایش درخواهد آمد. باید دید این کارگردان صاحب سبک آسیایی، در کار با بازیگران هالیوودی به چه دستاوردهایی رسیده است.
دیگر بزرگان
هوهسیائو هیسن، امیر کوشتوریستا، سوکورف، دنی آرکان، مایکل وینتر باتم و کوئنتین تارانتینو از دیگر فیلمسازان شاخصی هستند که گفته می‌شود با آثارشان در کن حضور خواهند یافت.
سینمای ایران روی نیمکت ذخیره‌ها
سینمای ایران که در دهه نود کشف بزرگ کن بود، چند سالی است که چندان توجه ژیل ژاکوب و رفقا را به خود جلب نمی‌کند؛ چنان‌که سال گذشته هیچ فیلمی از سینمای ایران در کن پذیرفته نشد. امسال اما شنیده‌ها از پذیرفته‌ شدن چند فیلم ایرانی در کن حکایت می‌کند.
فیلم‌های «آن سه» ‌ساخته تقی نعمتی و «خاک سرد» به کارگردانی رضا سبحانی از گزینه‌های حضور در بخش‌های جنبی کن هستند. البته این فیلم‌ها گویا در میان آثار ذخیره قرار دارند و در صورت نرسیدن گزینه‌های اصلی، شانس حضور در کن را می‌یابند. درباره یکی دو مستند و انیمیشن ایرانی هم زمزمه‌‌هایی مبنی بر حضور در کن شنیده‌ شده ولی هنوز چیزی قطعی نشده است.
اما از ایرانی‌های فعال در دیگر کشورها، می‌توان به رامین بحرانی اشاره کرد که فیلم تازه‌اش با عنوان «اوراق‌چی» در کن به نمایش درخواهد آمد. رامین بحرانی که سال‌ها پیش فیلم «بیگانگان»‌ را در ایران ساخت و با آن در جشنواره هجدهم فجر نیز شرکت کرد، در «اوراق‌چی» به بیان داستان زندگی یک خواهر و برادر پرداخته که در محله‌ای فقیر‌نشین زندگی می‌کنند.
یکی دو فیلمساز متولد ایران هم که نام‌های آشنایی ندارند، احتمالاً با آثارشان در بخش‌های جنبی کن حاضر خواهند شد. در کل اما به نظر می‌رسد که سینمای ایران بیشترین حضور را در بخش بازار فیلم داشته باشد تا بخش‌های اصلی این فستیوال.
مرور آثار هیچکاک و پیالا
در جشنواره امسال، قرار است مروری بر آثار آلفرد هیچکاک و موریس پیالا برگزار شود. آلفرد هیچکاک به عنوان استاد تعلیق و دلهره در سینما، یکی از بزرگان هنر هفتم است. سازنده فیلم‌های درخشانی چون «سرگیجه»، «شمال از شمال غربی» و «روانی»‌ که البته حال و هوای آثارش تناسب چندانی با فستیوال کن نداشت؛ به‌خصوص که در آن سال‌ها کن برعکس الآن بیشتر به تولیدات اروپایی توجه نشان می‌داد.
با این همه، این نکته را نباید فراموش کرد که فرانسوی‌ها جزو اولین کسانی بودند که فیلم‌های هیچکاک را جدی گرفتند و آنها را جزو آثار برجسته سینما خواندند. در حالی که در آمریکا هیچکاک به عنوان سازنده آثار تجاری و عامه‌پسند شناخته می‌شد، این منتقدان فرانسوی بودند که با دیدی تازه و مرور مجدد فیلم‌های او، نکات زیادی را در دل آثارش کشف کردند و به‌واقع به هیچکاک نوعی حیثیت هنری و روشنفکرانه بخشیدند.
موریس پیالا دیگر فیلمسازی که در کن امسال مروری بر آثارش برگزار می‌شود؛ از جمله کارگردانان باسابقه سینمای فرانسه است.
پیالا یک بار هم برنده نخل طلای کن شده است. او در سال ۱۹۸۷ برای فیلم «زیر آفتاب شیطان» نخل طلا گرفت؛ جایزه‌ای که البته سر و صدای زیادی هم به پا کرد، چون «زیر آفتاب شیطان» اثر متوسطی بود و همین نکته باعث شد تا پیالا وقتی برای دریافت جایزه روی سن رفت، با هو کردن تماشاگران مواجه شود.
«زیر آفتاب شیطان» به عنوان محصول سینمای فرانسه در حالی برنده نخل طلا شد که سال‌ها بود فیلم‌های فرانسوی این جایزه را دریافت نمی‌کردند و در آن مقطع چنین عنوان شد که برای جبران مافات در آن سال از ابتدا تصمیم بر این بود که به فیلمی فرانسوی جایزه اهدا کنند.
متقاضیان گسترده بازار فیلم
بازار فیلم کن یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این فستیوال است. در روزهایی نبض سینما در این جشنواره می‌تپد و همه نگاه‌ها معطوف به کن است. خیلی‌ها برای یافتن و خرید فیلم‌های مناسب به فرانسه می‌آیند. گویا مدیران کن برای بازار فیلم امسال قرار است شیوه‌های نوینی را برای بازاریابی و فروش آثار به‌کار گیرند؛ به همین خاطر بازار امسال گسترده‌تر از دوره‌های پیش برگزار می‌شود.
به گفته جوئی مونیترو مدیر بازار کن، بیش از ۸ هزار فیلم داوطلب حضور در این بخش هستند که از میانشان ۱۲۰۰ فیلم برای عرضه در این بازار انتخاب می‌شوند.
نمایش آثار برگزیده دوره‌های پیش
امسال به مناسبت این‌که کن شصتمین سال برپایی‌اش را پشت سر می‌گذارد، قرار است منتخبی از آثار برگزیده دوره‌های گذشته کن به نمایش درآیند. این آثار به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان گذاشته خواهد شد.
به این ترتیب بیش از ۳۰۰ ساعت فیلم که از جمله آثار برگزیده کن از اولین دوره (۱۹۴۶) تا امسال هستند، در معرض تماشای کاربران قرار خواهد گرفت.
ژیل ژاکوب رئیس جشنواره کن، علت این اقدام را تقویت و گسترش بنیان‌های هنری این فستیوال عنوان کرده است. ژاکوب پیش‌بینی کرده که حداقل نیم میلیون نفر از آثار برگزیده سال‌های پیش دیدن کنند.
حضور برندگان نخل طلا
یکی دیگر از برنامه‌های گردانندگان جشنواره کن برای بزرگداشت شصتمین سال این رویداد هنری، دعوت از تعدادی از برندگان نخل طلا برای حضور در کن شصتم است. از میان برگزیدگان کن که حضورشان تاکنون قطعی شده می‌توان به نانی مورتی، الیور استون و سیدنی پولاک اشاره کرد.
اینها البته فقط تعدادی از میهمانان سرشناس کن امسال هستند. پیش از این حضور مارتین اسکورسیزی به عنوان مهمان ویژه کن قطعی شده بود.

 

حاشیه هایی بر شصتمین دوره جشنواره کن


مسوولان برگزاری شصتمین دوره جشنواره فیلم کن فرانسه اعلام کرده اند؛ امسال پیش از پایان مهلت دریافت آثار برای بازبینی توسط هیات انتخاب حدود ۱۶۱۵ فیلم داستانی متقاضی حضور در بخش های مختلف این فستیوال بوده اند که این آمار نشانگر رشد یازده درصدی آثار متقاضی نسبت به دوره گذشته است.
امسال ۷۵ کشور جهان با ارسال فیلم متقاضی حضور در این رویداد معتبر سینمایی جهان بوده اند.
● حضور پررنگ آسیایی ها
از نکات قابل توجه در این دوره باید به حضور قابل توجه آسیایی ها در میان ۲۳ فیلم بخش اصلی اشاره کرد. چهار فیلم «شب های دربه دری» (وونگ کاروای) از هنگ کنگ، «موگاری نوموری» (نائومی کاواسی) از ژاپن و دو فیلم کره ای «نفس» (کیم کی دوک) و «آفتاب پنهان» (لی چانگ دونگ) حدود ۱۸ درصد از فیلم های بخش مسابقه برای تصاحب نخل طلای شصتمین دوره را تشکیل می دهند. در این میان سینمای کره جنوبی با دو فیلم مهمترین کشور آسیایی در این دوره از فستیوال کن تلقی می شود.
● آمریکا و فرانسه با سهم مساوی از آسیا
آمریکا و فرانسه نیز هرکدام با ۴ فیلم نقش قابل اعتنایی در میان آثار بخش اصلی این دوره از کن ایفا می کنند. فرانسه با فیلم های «مستخدم پیر» (کاترین بریا)، «پروانه و حباب غواصی» (جولین شنابل)، «Tehilim» (رافائل نادجاری) و «پرسپولیس» (مرجانه ساتراپی و رنسان پارنو) و آمریکا با فیلم های «پیرمردهای بدون سرزمین» (برادران کوئن)، «زودیاک» (دیوید فینچر)، «شب متعلق به ما است» (جیمزگری) و «پارک پارانوئیدی (گاس ون سنت) در بخش اصلی حضور دارند.
● رقابت برای تصاحب دومین نخل طلا
در میان فیلمسازانی که در بخش رسمی و رقابتی برای تصاحب نخل طلا به رقابت با یکدیگر می پردازند کارگردانانی حضور دارند که پیشتر و در دوره های قبل نیز موفق به دریافت جایزه اصلی این فستیوال شده اند. «گاس ون سنت» با ساخت فیلم «فیل»، کوئنتین تارانتینو با فیلم «قصه های عامه پسند»، امیر کاستاریکا با فیلم «وقتی پدر به ماموریت رفته بود» از جمله افرادی هستند که در دوره های قبل موفق به کسب جایزه نخل طلا شده اند.
● غایبان اصلی در بخش رسمی کن
از میان اصلی ترین فیلمسازانی که در دوره های قبل حضور موفق و پررنگی در این فستیوال داشته اند، می توان به «کن لوچ» (فیلمساز بریتانیایی و برنده نخل طلای دوره قبل)، «شوهی ایمامورا» (فیلمساز ژاپنی و برنده نخل طلا)، «عباس کیارستمی» (برنده نخل طلا در سال ۱۹۹۷)، «جیم جارموش» (فیلمساز آمریکایی)، «ورنر هرتسوگ» (فیلمساز آلمانی)، «ویم وندرس» (فیلمساز آلمانی)، «الخاندرو گونزانس ایناریتو» (فیلمساز مکزیکی برنده نخل طلا در دوره قبل)، «پدرو الما دوار» (فیلمساز اسپانیایی و برنده نخل طلا در دوره قبل)، «دیوید لینچ» (فیلمساز آمریکایی و برنده نخل طلا با فیلم وحشی در قلب) اشاره کرد.

با تفاسیر مذکور به نظر میرسه امسال جشنواره سیاسی داشته باشیم متاسفانه افرادی مثل مایکل مور و تارانتینو و استدیوی فاکس از ۲ سال قبل کن رو به ابتذال کشیدند.

قرار چهارشنبه هم فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» به کارگردانی "مرجان ساتراپی" در کن به نمایش در بیاد آمد که طبق معمول اعتراض مقامات کشورمان به برگزارکنندگان جشنواره کن را در بر خواهد داشت.

هفته اینده هم جشنواره به اتمام میرسد.

شوخی با بزرگان

شوخی با بزرگان

یه مطلبی چند وقت قبل توی یکی از وبلاگایی که لینک دارم خوندم جالب بود و با اینکه با copy زدن مخالفم ولی برای اشاعه فرهنگ از هیچ کاری فروگذار نباید کرد.نقد سگ اندلسیم مینویسم فقط منتظرم یکی از دوستام فیلم نامشو بخونه بعد به من خبر بده بعدش من نقدو براتون میذارم تو وبلاگ .اخبار جشنواره فیلم کن رو هم ۲شنبه میذارم تو وبلاگ.

این مطلب رو از وبلاگ سکوت سنگین نقل میکنم .

 

 

اگر کارگردان‌های مختلف بخواهند در فیلم‌شان سکانس عبور از خیابان داشته باشند هرکدام چطور آن صحنه را پرداخت می‌کنند؟ (امیدوارم هنرمندان ایرانی مطرح شده در این مطلب اگر گذرشان به آن افتاد به دل نگیرند)

استیون اسپیلبرگ: پسر بچه مادرش را آن سوی خیابان می‌بیند و برایش دست تکان می‌دهد. مادرش لبخند بر لب دارد. پسر بچه وارد خیابان می‌شود تا به مادرش برسد. ناگهان دایناسوری به او حمله می‌کند ولی پسرک با دایناسور دوست می‌شود و با هم راه می‌افتند. ناگهان به یک موجود فضایی بی‌ریخت می‌رسند ولی با او هم دوست می‌شوند و گذرشان به یک کوسه می‌افتد که از اقیانوس بیرون افتاده. با او هم دوست می‌شوند و همگی به مادر پسرک می‌رسند. ناگهان پدرش هم از راه می‌رسد و مادر را بغل می‌کند. پسرک از خوشحالی جیغ می‌کشد و همگی زندگی خوب و خوشی را با هم آغاز می‌کنند.                               

ابراهیم حاتمی‌کیا:‌ به تعداد جناح‌های سیاسی ایران، مردهایی را می‌بینیم که می‌خواهند از خیابان رد شوند. همگی چند سال قبل جبهه بوده‌اند. یکی‌شان می‌لنگد. از جیب بغل همه‌شان گوشه یک پلاک فلزی بیرون افتاده است. اسم‌هایشان بر وزن «فاعل» است و اسم همسرانشان یکی در میان فاطمه و زهرا است. هرکدام به نفع یک جناح سیاسی حرف می‌زند و دوربین از آنی که به نفع جناح سیاسی موردعلاقه حاتمی‌کیا حرف می‌زند یواشکی کلوزآپ می‌گیرد. وقتی فیلم به وزارت ارشاد می‌رود جناح سیاسی حاکم حرف‌های شخصیت‌هایی را که به ضررش حرف زده بودند را سانسور می‌کند و فیلم پاره‌پوره اکران می‌شود.

دیوید لینچ:‌ مرد می‌خواهد به آن‌ور خیابان برود. کوتوله مرموزی به سمت او می‌آید و می‌گوید تو الان آنسوی خیابان هستی ولی مرد باور نمی‌کند. جلوتر می‌رود ولی می‌بیند پیرزنی عقب‌عقب راه می‌رود و با خود زمزمه می‌کند «کاتونامبالایوتیسیو». این کلمه مرد را یاد چیزی می‌اندازد ولی نمی‌داند چیست وقتی به آن سوی خیابان می‌رسد ناگهان متوجه می‌شود که همچنان سر جای اول است. آن طرف خیابان را نگاه می‌کند ولی در کمال تعجب خودش را می‌بیند که آنجا ایستاده است. منتقدان شگفت‌زده واکنش نشان می‌دهند که «حتما فیلم خوبی بوده». نویسنده این وبلاگ این صحنه رو روزی ده بار نگاه می‌کند و دهان دوستانش را با آن صاف می‌کند بخاطر پوزخند بعضی‌هایشان رابطه‌اش را با آنها قطع می‌کند.                            

عباس کیارستمی:‌ یک کنده باریک درخت در این سوی خیابان افتاده است. فیلمنامه اینگونه است که قرار است باد بیاید و با وزش باد به تدریج کنده به آن سوی خیابان برسد. ولی آن روز هوا ساکن است. ناگهان به کیارستمی زنگ می‌زنند که ژولیت بینوش رسیده است فرودگاه و باید برود. دوربین را روشن می‌گذارد و می‌رود. وقتی برمی‌گردد کنده دو سانتیمتر تکان خورده. کیارستمی طبعا فیلم را تدوین نمی‌کند چون از رئالیسم آن کاسته می‌شود. فیلم بدون دیده شدن به جشنواره کن می‌رود. منتقدان نعره و فغان می‌کشند و موی خود را می‌کنند، جاناتان رزنبام می‌نویسد «ناله‌های عاشقانه طبیعت برای گذار از بحران مدرنیته در پس‌زمینه‌ای نئورئالیسم». ژان لوک گدار می‌گوید «سینما دیگر به آخرش رسید برویم بمیریم» برادران لومیر از آن دنیا فریاد می‌زنند «این همون سینمایی بود که ما اختراع کرده بودیم؟» ولی کسی صدای مرده‌ها را نمی‌شنود.

لارس فون‌تریر: زن می‌خواهد آن سوی خیابان برود تا به پسرش یا پدرش یا شوهرش یا یک مرد زندگی‌اش خدمت کند. ولی ماشین به او می‌زند و به زمین می‌افتد. عینکش زیر چرخ ماشین خرد می‌شود و جایی را نمی‌تواند ببیند. مردی که از خیابان رد می‌شده او را می‌بیند و می‌پرد و به او تجاوز می‌کند. ناگهان مرد دیگری از راه می‌رسد و آن مرد را با لگد کنار می‌زند. زن می‌خواهد تشکر کند ولی آن مرد هم کمربندش را شل می‌کند و همان کار را می‌کند. زن هرطور که هست از جایش بلند می‌شود ولی پلیس از راه می‌رسد او را به جرم بهم زدن نظم عمومی دستگیر می‌کند. زن شروع به آواز خواندن می‌کند ولی پلیس او را کشان کشان می‌برد. زن موقع اعدام آوازی را زمزمه می‌کند.

کاترین بریا:‌ زن و مرد کنار هم ایستاده‌اند. هر دو برهنه‌اند. مرد به زن می‌گوید «می‌دانی به چربی دور واژن چه می‌گویند؟» زن می‌گوید «نمی‌دانم» مرد جواب می‌دهد «زن!». زن عصبانی می‌شود و می‌گوید «تو یک حیوان حشری هستی» و به آن سمت خیابان می‌رود. وقتی آن سمت می‌رسد احساس می‌کند یکی دارد به کمرش می‌زند. عصبانی می‌شود و برمی‌گردد ولی با تعجب می‌بیند مرد سمت دیگر خیابان ایستاده است ولی یکی از اعضایش کش آمده. زن فریاد می‌زند «تو یک حیوان حشری هستی». مرد از آن سمت می‌گوید «و تو هم یک فمینیست».

الخاندرو گونثالث ایناریتو: مرد در وسط خیابان است. به زنی می‌رسد. دوربین مرد را رها می‌کند و زن را پی می‌گیرد. ناگهان تصویر کات می‌خورد و مرد را اول خیابان نشان می‌دهد. ناگهان یک تصادف رخ می‌دهد و می‌بینیم که زن بر زمین افتاده. تصویر دوباره کات می‌خورد و مرد را می‌بینیم که دارد به راننده از دور نگاه می‌کند، هنوز تصادف رخ نداده. در آخر فیلم همراه با موسیقی آرامی همه شخصیت‌های فیلم را یکی‌یکی می‌بینیم که می‌توانند به آن سمت خیابان برسند.

پدرو آلمودوار:‌ مغازه‌های کنار خیابان به رنگ‌های نارنجی و قرمز و بنفش هستند. مردی که شبیه زنهاست و زنی که شبیه مردهاست دست در دست هم دارند از خیابان رد می‌شوند و حرف می‌زنند. از احساسات‌شان نسبت به یکدیگر می‌گویند. مطمئن نیستیم که جنسیت هرکدام چیست. به آن سمت خیابان که می‌رسند پنه‌لوپه کروز را می‌بینیم. دوربین بالا می‌رود و وقتی مطمئن می‌شود نمای خوبی از شکاف سینه پنه‌لوپه کروز گرفته است تصویر کات می‌شود. بعد اکران فیلم جامعه نسوان از آلمودوار بخاطر نگاه عمیقش به مسایل زنانه تشکر می‌کنند ولی آلمودوار در اصل می‌خواسته احساسات یک مرد همجنس‌باز را به تصویر بکشد ولی وقتی می‌بیند که اوضاع اینگونه است به روی خودش نمی‌آورد و در مصاحبه‌ها فقط از سینه‌های پنه‌لوپه کروز تعریف می‌کند.

محسن مخملباف:‌ از وامی که از یونیسف برای کمک به سینمای مردمی افغانستان دریافت کرده به چند نفر پول می‌دهد که برای تحقیق به دفتر جشنواره‌های اروپایی بروند و بیوگرافی داورهای جشنواره‌های آن سال را دربیاورند. از آنها می‌خواهد ببینند داورها در دوران کودکی با چه اسباب‌بازی‌هایی بازی می‌کردند و در دوره دانشگاه چه کتاب‌هایی می‌خواندند. بر اساس این اطلاعات ملیت بازیگرانش و لوکیشن خیابانی که قرار است از آن رد شوند را انتخاب می‌کند. فیلمش در جشنواره‌ها جایزه می‌گیرد و با پول جایزه‌اش برای نوه سه ساله‌اش دوربین فیلمبرداری می‌خرد و به او قول می‌دهد تا سه سال دیگر از پله‌های جشنواره کن بالا خواهد رفت.

مارتین اسکورسیزی: رابرت دونیرو نقش گانگستری را بازی می‌کند که از جنایت‌هایش پشیمان است و می‌خواهد به کلیسای آن‌ور خیابان برود و توبه کند. چهل سال پیش در دوران کودکی هم از این خیابان رد شده بود و وسط خیابان با یک پسر سیسیلی مهاجر درگیر شده بود. ناگهان یک لیموزین جلویش نگه می‌دارد و سه نفر از آن پیاده می‌شوند و با باتوم به جانش می‌افتند. مرد کوتاه‌قدی داخل لیموزین با آرامش نظاره‌گر است. او همان جوان سیسیلی است. فیلم سروصدا می‌کند و دو سه نفر بخاطر خشونت افراطی‌اش از حال می‌روند. کلینت ایستوود از مراسم اسکار آن سال با دست پر خارج می‌شود.

مسعود کیمیایی: مرد سیبیل کلفت بامرامی این سمت خیابان ایستاده است ناگهان صدای موزیک دسپرادو می‌آید در کمال تعجب می‌فهمیم صدای زنگ موبایل اوست. گوشی را برمی‌دارد و می‌گوید «فرمایش؟ ننه تویی؟ چی شده ننه؟‌ به ابوالفضل از مادر زاده نشده کسی که رو آبجی ما دست بلند کنه». وقتی قطع می‌کند فریاد می‌زند. آب دهانش از لب بالایی به مدت هشت ثانیه آویزان می‌شود. به رفیقش زنگ می‌زند و می‌گوید نمی‌تواند به قرار تماشای خروس جنگی بیاید وقتی دوستش می‌گوید «مگه تو معرفت نداری» جواب می‌دهد که شوهر خواهرش روی ناموس‌اش دست بلند کرده. رفیقش نعره می‌کشد و می‌گوید لوطی داشتیم؟‌ یه تیلیف می‌زدی ترتیب طرف رو می‌دادیم». گوشی را در جیبش می‌گذارد. آیپادش را خاموش می‌کند و از خیابان رد می‌شود. وقتی آن سمت خیابان می‌رسد کلا یادش می‌رود قرار بوده کجا برود. یکی از دوستانش را می‌بیند و جهت داستان برای ده دقیقه کاملا عوض می‌شود. (معمولا فیلمهای کیمیایی حداقل یک مونولوگ خوب و حداکثر همان یک مونولوگ خوب را دارد که متاسفانه در این سکانس رخ نداد).

کوئنتین تارانتینو:‌ اوما تورمن در حالی که شلوارش شبیه زن کاراته‌باز یک فیلم هنگ‌کنگی سال ۱۹۷۶ و مدل موهایش یادآور زن بدجنس یکی از فیلمهای بروس لی است می‌خواهد برود آن سمت خیابان. تا وقتی که به نیمه خیابان می‌رسد دوربین ۸۷ تا کات می‌خورد. ناگهان ۶۴ تا ماشین مثل هم از راه می‌رسند و ۵۰۰ تا جنگجوی شمشیر به‌دست از آنها خارج می‌شوند. از دیدن رییس آنها تعجب می‌کنیم چون در صحنه قبل کشته شده بود. همه این ۵۰۰ نفر در فیلمهای ژاپنی و تایوانی نقش سیاهی‌لشکر را داشته‌اند. موزیک متن فیلم شروع به نواختن می‌کند. تارانتینو این قطعه را از صفحه‌های گرامافون مادربزرگش پیدا کرده و صاحب آن و ورثه‌اش همه مرده‌اند و تارانتینو ناچار شده حق و حقوق آن را از نوه صاحب اثر بخرد (که البته آن نوه از وجود این قطعه اصلا خبر نداشته). طبعا اوما تورمن همه را می‌کشد و هرکدام از فیگورهایش اشاره‌ای به یکی از فیلمهای شرقی است. امیر قادری در ایٰران برای فیلم غش و ضعف می‌رود و برایش در فیلم و فیلم‌نگار و دنیای تصویر و شرق و همشهری و هفت ۲۴۳۴۸ کلمه نقد می‌نویسد و چون باز هم مطلب داشته به دفتر کیهان می‌رود و از حسین شریعتمداری تقاضای یک صفحه سینمایی می‌کند. از این ۲۴۳۴۸ کلمه ۸۰۶ تایش «استاد» و ۴۵۲ تایش «معرکه» است.                              
 
 
 

سالوادوره دالی وسگ اندلسی

 

دالی رو میشناسین یا نه البته چیزی که میخوام بگم خیلی به دالی ربط نداره ولی بی ربطم نیست .

من خودم بطور حرفه ای نقاشی رو مخصوصا تیوریک دنبال میکنم و قدرت زیادی تو نقد تصویر دارم اصولا رابطم با هنر بد نیست حالا فکر میکنین برای چی دارم این حرفا رو میزنم برای اینکه تو شماره بعد می خوام یه نقدی براتون از معروفترین فیلم کوتاه تاریخ سینما یعنی  سگ اندلسی ا رایه بدم که بدون شک هیچ کجا نمیتونین چنین نقدی بخونین .

اثر جاودانه بونویل و دالی سگ اندلسی که بدون شک ساختار شکن ترین فیلم تاریخ سینما بوده.

مطمین باشین اگه بخواین اول فیلمو ببینین بعد نقدو بخونین هیچی حالیتون نمیشه اینم در صورتیه که اگه فیلمشو گیر بیارین .

من برای شماره بعد خود فیلم نامه و نقد نا متعارفش رو میذارم تو وبلاگ تا نگاهتون رو به نوعی از هنر که فهمیدنش واقعا سخته جلب کنم مثل فیلم های دیوید لینچ .

 

                                 

منتظر باشین چون بعدش میخوام تمامیه گره های مالهالند درایو رو هم باز کنم.

کنسرت گروه گات در ایران

   کنسرت گات  ا

خب بالاخره بچه های ما دست بکار شدن و ۴ خرداد دارن کنسرت راکشون رو توی سالن ۱۲۰۰ نفری رازی  دانشگاه علوم میذارن .

کنسرت جالبیه اولا راکه ثانیا هم اهنگای سنگین کاور می کنن هم خودشون ۵ تا اهنگ ساختن که مطلب جالب اینه برای اولین باره تو ایران گروهی تو اجراش اهنگای راکو انگیلیسی اجرا میکنه البته قبلا ۱۲۷ و چند تا گروه دیگه از این کارا کردن ولی اجراشون به این قدرت نبوده که ۲ ساعت بخوان چنین برنامه ای اجرا کنن.

من با بچه های گروهشونم رفیقم تو جریان کاراشونم بودم اگه از من میشنوید این فرصت واقعا طلایی رو از دست ندین

اینجا هم گروهشون رو معرفی میکنم هم نحوه تهیه بلیط هم لینکشون رو

 

                 

 

کنسرت گروه روز 4 خرداد ماه در یک سانس با اجرای قطعات اورژینال خود گروه به همراه قطعات بازنوازی از گروههایی چون Queen و Dire straite و Camel  .. در سالن 1200 نفره رازی در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار می شود برای تهیه بلیط به مراکز تعیین شده و یا با شماره تلفن۰۹۱۲۷۲۳۸۶۹۹ تماس حاصل نمایید.

·    الکتریک گیتار                   نوید راستی

·    باس گیتار                       محمدرجبی

·    کیبورد                           فرساد بیگلری

·پیانو                                نسترن درود                                                                                                                                                             

·    ووکال                            فربد حسینی

·    الکتروگیتار                      آرین متین

·    درامر                            واهه کریمیان

 

 تحویل بلیط در محل

    اینم لینک گروه                                                     http://www.gathmusic.blogfa.com/

                                         

بهترین های تاریخ سینما

 

این سری براتون یه رده بندی جالب دارم : بهترین فیلم ها و کارگردانان تاریخ سینما از نگاه انجمن منتقدین نیو یورک

بهترین فیلم

Film still.9. 8 1/2 (Fellini)

 بهترین کارگردان ها از نگاه منتقدین

 

  • 1. Orson Welles
  • 2. Alfred Hitchcock
  • 3. Jean-Luc Godard
  • 4. Jean Renoir
  • 5. Stanley Kubrick
  • 6. Akira Kurosawa
  • 7. Federico Fellini
  • 8. John Ford
  • 9. Sergei Eisenstein
  • 10. Francis Ford Coppola
  • 10. Yasujiro Ozu
  •  اینم فهرست منتقیدینی که توی این رای گیری شرکت کردند

     

    http://www.bfi.org.uk/sightandsound/topten/poll/list.php?list=voters&votertype=critic چون

    خیلی تعدادشون زیاد بود ترجیح دادم لینکشو بدم برین نگاه کنین

    نامجو و موزیکش

    محسن نامجو                                              

    من کاراشو نشنیدم ولی در مورد کاراش تحقیق کردم وقتی مصاحبشو تو دانشگاه شریف خوندم هم به حال این دانشگاه هم دانشجو هاش هم محسن بیچاره دلم سوخت محسن جان  این مملکت ارزشی ندارد تا بخوای براشون توضیح بدی من کارتو ستایش میکنم  و از صحبتهات می فهمم بعد از سال ها با یه موزیسین طرفیم مسلما کاراشو گوش بدم نقدشو تو وبلاگ می ذارم.

    به همین بهانه از محسن براتون می گم که رگه هایی از موسیقی رو تو حرفاش و شخصیتش حس کردم.

    مشخصهٔ آثار نامجو «تلفیق» است: تلفیق سبک‌های مختلف موسیقی ایرانی و خارجی و تلفیق اشعار کلاسیک با شعرهایی که خود می‌سراید. در موسیقی‌های او گوشه‌هایی از سبک‌های راک، سنتی، بلوز، جاز و محلی به گوش می‌رسد. از شعرهای مولوی و جامی گرفته تا شاملو و براهنی در آثار او به گوش می‌رسد که گاهی عباراتی کوچه‌بازاری در میان ابیات آنها اضافه شده. او در این باره می‌گوید: «تلفیق از نظر من اپیدمی زمانه‌است. تلفیق موسیقیایی دو شکل دارد، یکی تلفیق ابزار است، مثلا قرار دادن گیتار در برابر سه تار که چیز جدیدی نیست؛ و دیگری تلفیق گام که تا به حال کمتر در موسیقی ایران به آن پرداخته شده، مثلا کافیست که دو نت از دستگاه شور حذف شود تا به گام بلوز برسیم.»             

    نامجو در خوانندگی از صداهای نامتعارف نیز استفاده می‌کند. به گفتهٔ خودش این مسأله حاصل این است که به حنجره به عنوان یک ابزار صوتی نگاه می‌کند، و در نتیجه بی آن که در بند سبک‌های خوانندگی باشد، هر صدایی از خود درمی‌آورد.

    یکی از دلایلی که به گفته خود نامجو باعث خلاقیت بیشتر او در زمینه موسیقی تلفیقی شده‌است ساز زدن با گروه‌های موسیقی زیر زمینی در مشهد و سپس تهران می‌باشد. از جمله می‌توان به گروه‌های ماد (عبدی بهروانفر- نوید اربابیان-علی باغ فر)و گروه پرساووس (مازیار محمدی-محمد قاسمی-شهرام لشگری) اشاره نمود

    نامجو پنج آلبوم آماده انتشار دارد که با اخذ مجوز منتشر خواهد شد

    یکی از آهنگ‌های او با نام بگو بگو در جشنوارهٔ موسیقی وب‌گاه تهران اونیو در سال ۲۰۰۴ دوم شد.

     

    alice in chaine

                  امروز نوبت موسیقیه

    برای    ا مروز می خوام به یه گروه قوی که خیلی بهش توجه نشده ولی کاراش از خیلی از گروه های ضایعی مثل متالیکا و .... مغزدار تر و قوی تره.

    ALICE IN CHAIN  

    Alice in Chains

     

    گروه کار خودش رو از ۱۹۸۷ شروع کرد .این گروه به همراه چند گروه خفن دیگه جزو افریننده های سبک grunge بودند.

    حالا خود grunge چیه ؟ این سبک   متشکل   از         alternative rockوhardcore punk

    وindie rock می باشد . که این سبک حتی به سبک seattle هم معروف وزادگاهشم washangton می باشد.

    گروههایی که از تکامل بخشنده این موسیقی بودند nirvana,pearl jam,ten,همینalice in chain بودند.این گروه از این قالب برای بیان مفاهیم عمیق تو اشعارش استفاده می کرد.

    اگر توی عمق اشعارشون بری می بینی با یک گروه متفکر که رگه های قدرتمندی از موسیقی رو دارند طرفید .

     گیاریست و خواننده   گروه jerry cantrell              که دارای  سبک کاملا خاصی برای نوازندگیش که نشات گرفته از     jimy hendrix   میباشد که او ن رو یکی از بزرگترین موزیسینهای این سبک میکنه   .                                                                       .

    اما خواننده اصلی و یکی از اعضای تشکیل دهنده گروه layne staley بود که بدون تردید تا انتهای تاریخ هیچ کس نمیتونه جای اون رو بگیره که متاسفانه در سال ۲۰۰۲ بر اثر تصادف فوت کرد و تنها از خودش شاهکارهایی رو مثل اجرای unplugged برای موسیقی دوستان به جای گذاشت.

    Layne Staley from his MTV Unplugged performance.اکثر اعضای این گروه مثل دیگر گروه های سیاتلی اعتیاد شدیدی به هرویین داشتند که اعتیاد layne از همه اعضا بیشتر بود که تاثیر این اعتیاد رو می تونیم توی اشعار layne ,contrell مشاهده کنیم .

    اشعارAngry Chair", "God Smack", and "Junkhead",از layne وthem bones , ازcantrell کاملا نشانگر افکار گروه و حالت یاس انها می باشد.

    گروه امسال بعد از مدتی انفعال می خواهد توری را با خواننده جدید william duvall برگزار کنه.

    جالب اینم بدونین که با گروه قدرتمندtool برای ساختن اهنگopiate همکاری داشته.این گروه بعد از مرگ sately از هم جدا میشند تا سال ۲۰۰۴ که اولین اجرای دوبارشون رو برای قربانیان تسونامی برگزار می کنند .که تو این کنسرت یکی از صمیمی ترین دوستان sately یعنیmaynard james keenan خواننده بزرگ گروه tool اونها رو همراهی می کنه.

    اینم اطلاعات اضافی در مورد گروه                            

    سبک   Grunge metal

    اعضای تشکیل دهنده

    1987- Jerry Cantrell - guitar, vocals  
    1987- Sean Kinney - drums  
    1993- Mike Inez - bass  
    Former members:
    1987-1993 Mike Starr - bass  
    1987-2002 Layne Staley - vocals, guitar  
    Tour musicians:
    2006- William DuVall - vocals  
    2006- Duff McKagan - guitar  

    البومها

    1990 Facelift  
    1992 Dirt  
    1994 Jar Of Flies [EP]  
    1995 Sap [EP]  
    1995 Alice In Chains  
    1996 Unplugged [Live]  
    2000 Live [Live]

                                                                                  

     

    برای فردا اخبار هنری دارم

    بهترینهای سینمای مدرن

    قرار بود لیست بهترین کارگردانهای مدرن رو بزارم اینم لیست

    1.David Lynch 

    اگه اهل سینما باشین محال این اقا رو نشناسین ۱ بار نخل طلای کن رو هم برده به خاطر WILD IN HAERT البته به نظر من کاراش سینما نیست بیشتر VIDEO ART کار میکنه یه کم دقت کنین میبینین حرفم درسته 

    2. Martin Scorsese

    کاراش نیازی به معرفی نداره ایشون خود سینما هستند

    3. Joel and Ethan Coen

    من قبول ندارم این داداش های مشنگ سوم باشند .ولی از کاراشون خوشم میاد

    4. Steven Soderbergh

    5. Terrence Malick

    6. Abbas Kiarostami

    به باور من ایشون ایرانی نیستن چون چنین مخی تو سینمای ایران بعیده و مطلب جالب اینه یکی از تنها کارگردانانیه که هنوز تو امریکا فیلم نساخته ولی اعتبارش از خیلی از این فیلم سازها بیشتره .

    نابغه سینمای نو دنیا از فیلم سازان تازه کار دعوت میشه تمام کاراشو بخورند.

    7. Errol Morris

    8. Hayao Miyazaki

    9. David Cronenberg

    10. Terence Davies

    11. Lukas Moodysson

    12. Lynne Ramsay

    13. Bela Tarr

    14. Wong Kar-wai

    بد نیست بدونین این اقا امسال ۲ تا فیلم تو جشنواره کن داره

    15. Pedro Almodovar

    16. Todd Haynes

    17. Quentin Tarantino

    18. Tsai Ming-Liang

    19. Aki Kaurismaki

    20. Michael Winterbottom

    21. Paul Thomas Anderson

    22. Michael Haneke

    23. Walter Salles

    24. Alexander Payne

    25. Spike Jonze

    26. Aleksandr Sokurov

    27. Ang Lee

    28. Michael Moore

    29. Wes Anderson

    30. Takeshi Kitano

    31.Richard Linklater

    ۱۰۰در ۱۰۰ فیلم اخرش رو ببینید .وارد کردن تجربه نقاشی و تصویر سازی تو هنر هفتم اسم فیلمشم یک اسکنر تاریخ نگر 

     

    32. Gaspar Noé

    33. Pavel Pawlikowski

    34. David O Russell

    35. Larry and Andy Wachowski

    36. Samira Makhmalbaf

    اگه شما فهمیدین چرا گاردین سمیرا را تو این لیست اورده به منم بگین

    37. Lars von Trier

    38. Takashi Miike

    39. David Fincher

    40. Gus Van Sant

    ---------------------------------------------------------------------

    اگه اطلاعات بیشتری راجع به هر کدوم خواستین COMMENT بدید.

    ولی واقعا جالب  توی این لیست جای خیلی از بزرگان خالیه مثلا:امیر کاستاریکا.کریستوفر نولان. هال هارتلی .دارن ارنووسکی وگیلرمو دلتورو .ایناریتوو.......

     

       <v:imagedata o:href="http://image.guardian.co.uk/sys-images/Film/Pix/pictures/2003/11/11/lyncha344p.jpg" src="file:///C:DOCUME~1CoulonLOCALS~1Tempmsohtml1